خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پخش
[اسم]
die Übertragung
/ˌyːbɐˈtʀaːɡʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Übertragungen]
[ملکی: Übertragung]
1
پخش
مخابره، ارسال
1.Die Übertragung des Fußballspiels begann 10 Minuten später.
1. پخش مسابقه فوتبال، 10 دقیقه دیرتر شروع میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
übertragen
übertragbar
übertrag
übersättigen
überstürzt
übertreffen
übertreiben
übertreibung
übertreten
übertretung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان