خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشی گرفتن
[فعل]
übertreffen
/yːbɐˈtʀɛfn̩/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: übertraf]
[گذشته: übertraf]
[گذشته کامل: übertroffen]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
پیشی گرفتن
بهتر بودن
1.Die ausgezeichneten Ergebnisse übertrafen meine Erwartungen.
1. نتایج چشمگیر بیش از انتظار من بودند. [از انتظارات من پیشی گرفتند.]
2.Im Tennis ist sie nicht zu übertreffen.
2. در تنیس نمیتوان از او پیشی گرفت. [در تنیس نمیتوان بهتر از او بود.]
تصاویر
کلمات نزدیک
übertragung
übertragen
übertragbar
übertrag
übersättigen
übertreiben
übertreibung
übertreten
übertretung
übertrieben
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان