خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرستادن
[فعل]
abschicken
/ˈapˌʃɪkn̩/
فعل گذرا
[گذشته: schickte ab]
[گذشته: schickte ab]
[گذشته کامل: abgeschickt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
فرستادن
1.Ich muss die Bewerbung vor Einsendeschluss abschicken.
1. من باید درخواستنامه را پیش از موعد بفرستم.
2.Ich schickte das Formular online ab.
2. من فرم را آنلاین فرستادم.
تصاویر
کلمات نزدیک
abscheulich
abscheu
abschalten
abschaffung
abschaffen
abschieben
abschiebung
abschiebungshaft
abschied
abschiedsfeier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان