خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خارج
[قید]
abseits
/ˈapzaɪ̯t͡s/
غیرقابل مقایسه
1
خارج
پرت
مترادف و متضاد
abseits von
1.Das Haus befindet sich etwas abseits.
1. خانه کمی (در جای) پرت قرار دارد.
2.Ich würde gerne in einer ruhigen Gegend abseits vom Stadtlärm leben.
2. من واقعاً میخواهم در محلی آرام خارج از صداهای شهر زندگی کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
abseilen
absehen
absehbar
abschütteln
abschüssig
absenden
absender
absetzen
absetzung
absichern
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان