1 . از مد افتاده
[صفت]

altmodisch

/ˈaltˌmoːdɪʃ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: altmodischer] [حالت عالی: altmodischsten]

1 از مد افتاده دمده، منسوخ

مترادف و متضاد veraltet
  • 1.Er schreibt Briefe immer noch auf seiner altmodischen Schreibmaschine.
    1. او هنوز با ماشین تحریر منسوخ‌شده‌اش، نامه می‌نویسد.
  • 2.Sie trägt altmodische Kleidung.
    2. او لباس‌های دمده می‌پوشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان