1 . طرد کردن 2 . کنار گذاشتن
[فعل]

ausgrenzen

/ˈaʊsɡrˌɛntsən/
فعل گذرا
[گذشته: grenzte aus] [گذشته: grenzte aus] [گذشته کامل: ausgegrenzt] [فعل کمکی: haben ]

1 طرد کردن راندن

مترادف و متضاد ausschließen heraushalten
  • 1.Er grenzt diejenigen aus, denen er angeblich helfen will.
    1. او کسانی که گویا می‌خواهد بهشان کمک کند را (از خود) می‌راند.
  • 2.Manche Leute werden aufgrund allgemeiner Vorurteile ausgegrenzt.
    2. برخی از مردم به‌خاطر پیش‌داوری‌های کلی طرد می‌شوند.

2 کنار گذاشتن

مترادف و متضاد ausklammern herausnehmen
  • 1.Diesen Bereich hat er bei seiner Untersuchung bewusst ausgegrenzt.
    1. او عمداً این بخش را در پژوهشش کنار گذاشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان