خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استثنا
[اسم]
die Ausnahme
/ˈaʊ̯sˌnaːmə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Ausnahmen]
[ملکی: Ausnahme]
1
استثنا
1.Normalerweise muss ich am Wochenende arbeiten. Aber heute ist eine Ausnahme.
1. معمولا من آخر هفته ها کار می کنم اما امروز یک استثنا است.
2.Sie können heute früher gehen, aber das ist eine Ausnahme.
2. شما میتوانید امروز زودتر بروید اما این یک استثنا است.
تصاویر
کلمات نزدیک
ausmisten
ausmessen
ausmerzen
ausmaß
ausmachen
ausnahmsweise
ausnehmen
ausnutzen
ausnutzung
ausnüchtern
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان