خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چشمانداز
[اسم]
die Aussicht
/ˈaʊ̯sˌzɪçt/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Aussichten]
[ملکی: Aussicht]
1
چشمانداز
نما، دید
1.Die Aussicht von dem Berg ist herrlich.
1. چشم انداز از کوه فوقالعاده است.
2.Mit mehreren Fremdsprachen hat man gute Aussichten im Beruf.
2. با زبانهای خارجی بیشتر، آدم چشمانداز کاری خوبی دارد.
3.Von diesem Turm hat man eine tolle Aussicht.
3. از این برج آدم چشمانداز خیلی عالیای دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
aussehen
ausschütten
ausschweifung
ausschweifend
ausschuss
aussiedler
aussiedlerheim
aussortieren
ausspannen
aussparen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان