خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ترککننده
[اسم]
der Aussteiger
/ˈaʊ̯sˌʃtaɪ̯ɡɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Aussteiger]
[ملکی: Aussteigers]
[مونث: Aussteigerin]
1
ترککننده
رهاکننده، انصرافدهنده
1.Er war Aussteiger von einem buddhistischem Seminar.
1. او یک انصرافدهنده از سمینار بودایی بود.
2.Kein Wunder, dass die Zahl der Aussteiger aus dem klösterlichen Leben wächst.
2. تعجبی نیست که تعداد ترککنندگان زندگی رهبانی افزایش میباید.
تصاویر
کلمات نزدیک
aussteigen
ausstattung
ausstatten
ausstand
ausspülen
ausstellen
ausstellung
aussterben
aussteuer
ausstieg
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان