خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وقفه
[اسم]
die Auszeit
/ˈaʊ̯sˌʦaɪ̯t/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Auszeiten]
[ملکی: Auszeit]
1
وقفه
تایم اوت، وقت استراحت
1.Der 40-jährige Arbeiter will eine längere berufliche Auszeit nehmen.
1. کارگر 40 ساله یک وقفه کاری طولانی میخواهد بگیرد.
2.Sie haben sich eine Auszeit genommen.
2. آنها یک تایم اوت گرفتند.
تصاویر
کلمات نزدیک
auszeichnung
auszeichnen
auszahlung
auszahlen
auswärtsspiel
ausziehcouch
ausziehen
auszubildende
auszubildender
auszug
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان