خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشرو
[اسم]
die Avantgarde
/aˈvɑ̃ːɡaʁdə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Avantgarden]
[ملکی: Avantgarde]
1
پیشرو
آوانگارد
1.Dieser Schriftsteller gehört zur literarischen Avantgarde.
1. این نویسنده به پیشروهای ادبی تعلق دارد.
2.Sie hat zur Avantgarde der Frauenbewegung gehört.
2. او به پیشروهای جنبش زنان تعلق داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
außerstande
außerordentlich
außerhalb
außergewöhnlich
außergerichtlich
avocado
axel
axt
azalee
azubi
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان