خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شروع
[اسم]
der Beginn
/bəˈɡɪn/
غیرقابل شمارش
مذکر
[ملکی: Beginns]
1
شروع
آغاز، ابتدا
1.Am Beginn war der Film langweilig.
1. در ابتدا فیلم کسلکننده بود.
2.Zu Beginn der Stunde begrüßt die Lehrerin ihre Schüler.
2. در ابتدای کلاس معلم به دانشآموزان خوشآمد میگوید.
تصاویر
کلمات نزدیک
begießen
begierig
begierde
begeisterung
begeistert
beginnen
beglaubigen
beglaubigung
begleichen
begleitbrief
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان