1 . شروع
[اسم]

der Beginn

/bəˈɡɪn/
غیرقابل شمارش مذکر
[ملکی: Beginns]

1 شروع آغاز، ابتدا

  • 1.Am Beginn war der Film langweilig.
    1. در ابتدا فیلم کسل‌کننده بود.
  • 2.Zu Beginn der Stunde begrüßt die Lehrerin ihre Schüler.
    2. در ابتدای کلاس معلم به دانش‌آموزان خوش‌آمد می‌گوید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان