خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجازات شدن
[فعل]
bestrafen
/bəˈʃtʁaːfən/
فعل گذرا
[گذشته: bestrafte]
[گذشته: bestrafte]
[گذشته کامل: bestraft]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
مجازات شدن
محکوم شدن
1.Der Dieb ist mit vier Monaten Gefängnis bestraft worden.
1. دزد به 4 ماه زندان محکوم شد.
2.Zu schnelles Fahren wird streng bestraft.
2. رانندگی با سرعت زیاد به سختی مجازات می شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
bestmöglich
bestimmung
bestimmtheit
bestimmt
bestimmend
bestrafung
bestrahlen
bestrahlung
bestreben
bestrebung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان