[اسم]

die Bestimmung

/bəˈʃtɪmʊŋ/
قابل شمارش مونث
[جمع: Bestimmungen] [ملکی: Bestimmung]

1 مقررات آیین‌نامه

  • 1.Bestimmung von Drogen im Blut
    1. مقررات مواد مخدر در خون
  • 2.In unserer Gemeinde gibt es die Bestimmung, dass Neubauten nicht mehr als zwei Stockwerke haben dürfen.
    2. در منطقه ما آیین‌نامه‌ای وجود دارد که ساختمان‌های نوساز اجازه (ساخت) بیش از دوطبقه را ندارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان