-
1.Das Bild ist unscharf.
1.
تصویر تار است.
-
2.Die Bilder, die sie malt, gefallen mir.
2.
من از تابلوهایی که او میکشد خوشم میآید.
-
3.Ein Bild von meinen Kindern hängt über meinem Schreibtisch.
3.
یک تصویر از بچههای من بالای میز من آویزان است.
-
4.Hast du ein Bild von deinem Sohn?
4.
آیا عکسی از بچهات داری؟
-
1959 malt er sein erstes abstraktes Bild.
او در سال 1959 اولین تابلوی انتزاعی خود را کشید.
-
Von wo aus werden Sie diese seltene Bilder sammeln?
شما از کجا این تصاویر کمیاب را جمعآوری میکنید؟
-
Er bringt mir ein Bild zum Restaurieren.
او نقاشی را برای من برای مرمتکردن میآورد.
کاربرد واژه Bild بهمعنای عکس
واژه Bild به معانی متفاوتی در آلمانی مورد استفاده قرار میگیرد. در این کاربرد Bild بهمعنای یک تصویر دوبعدی عکاسیشده یا نقاشیشده است.
"Die Bilder, die sie malt, gefallen mir" (از تابلوهایی که او میکشد خوشم میآید.)
"?Hast du ein Bild von deinem Sohn" (آیا عکسی از بچهات داری؟)
Bild ممکن است به خود قاب تابلو هم اشاره کند.