خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کتاب مصور
[اسم]
der Bildband
/ˈbɪltˌbant/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Bildbände]
[ملکی: Bildband(e)s]
1
کتاب مصور
کتاب تصویری
مترادف و متضاد
Fotoband
1.Das ist ein farbiger Bildband über die Alpen.
1. این یک کتاب مصور رنگی درباره رشتهکوههای آلپ است.
2.Der Bildband zeigt, wie Natur und Mensch die Erde verändern.
2. کتاب مصور نشان میدهد که انسان و طبیعت چگونه زمین را تغییر دادند.
تصاویر
کلمات نزدیک
bild
bilanz
bikulturell
bikini
biker
bilden
bilderbuch
bildhauer
bildlich
bildnis
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان