خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازی تختهای
[اسم]
das Brettspiel
/ˈbʀɛtˌʃpiːl/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Brettspiele]
[ملکی: Brettspiel(e)s]
1
بازی تختهای
بازی رومیزی
1.Brettspiele sind oft für die ganze Familie konzipiert.
1. بازیهای تختهای معمولا برای تمام خانواده طراحی شدند.
2.Eine erfolgreiche Innovation wie das Brettspiel
2. یک خلاقیت موفقیتآمیز مانند بازی تختهای
تصاویر
کلمات نزدیک
brett
bresche
brenzlig
brennpunkt
brennessel
brezel
bridge
brief
briefkasten
brieflich
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان