خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از آب درآمدن
[فعل]
sich entpuppen
/ɛntˈpʊpn̩/
فعل بازتابی
[گذشته: entpuppte]
[گذشته: entpuppte]
[گذشته کامل: entpuppt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
از آب درآمدن
مشخص شدن
1.Diese Annahme entpuppt sich in Krisenzeiten meist als falsch.
1. این گمان معمولا در زمانهای بحرانی اشتباه از آب در میآید.
2.sich als großes Talent entpuppen
2. بهعنوان استعداد بزرگی از آب درآمدن
تصاویر
کلمات نزدیک
entnervt
entnehmen
entnazifizierung
entnahme
entmündigung
entrahmen
entreißen
entrichten
entrümpeln
entrümpelung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان