خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آرامشده
[صفت]
erleichtert
/ɛɐ̯ˈlaɪ̯çtɐt/
غیرقابل مقایسه
1
آرامشده
تسکینیافته
1.Ich bin erleichtert, dass es ihr besser geht.
1. من آرام شدم از اینکه حال او بهتر است.
2.Nach seiner letzten Prüfung war Thomas in einer sehr erleichterten Stimmung.
2. "توماس" بعد از آخرین آزمونش در حالت روحیای بسیار تسکینیافته بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
erleichtern
erlegen
erledigt
erledigen
erlebnisreich
erleichterung
erleiden
erlernbar
erlernen
erlesen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان