1
(چیزی) را از خود درآوردن
(چیزی) را بی اساس ساختن
1.Diese Geschichte ist völlig aus der Luft gegriffen.
1.
این داستان کاملا ساختگی است. [من درآوردی است.]
2.Wer jetzt meint, ich würde die Zahlen aus der Luft greifen, der irrt sich
2.
کسی که اعتقاد دارد، من اعداد را از خودم درآوردهام اشتباه میکند.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحتاللفظی این عبارت "چیزی را از هوا گرفتن" است. در اینجا ویژگیهایی مانند نامرئی و بیشکل بودن هوا مد نظر است و عبارت کنایه از "جعلی بودن یا من درآوردی بودن چیزی" دارد.