خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سوال پرسیدن
2 . از خود پرسیدن
[فعل]
fragen
/ˈfʁaːɡən/
فعل گذرا
[گذشته: fragte]
[گذشته: fragte]
[گذشته کامل: gefragt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
سوال پرسیدن
درخواست کردن، سوال کردن
مترادف و متضاد
befragen
eine Frage richten/stellen
sich erkundigen
sich informieren
jemanden fragen
از کسی سوال پرسیدن
Er hat mich gefragt, ob ich ihn nach Hause bringen kann.
او از من پرسید که آیا میتوانم او را به خانه برسانم یا نه.
nach jemandem/etwas (Dat.) fragen
درمورد کسی/چیزی سوال پرسیدن
Der Kunde hat nach dem Liefertermin gefragt.
مشتری درمورد زمان ارسال سوال پرسید.
jemanden etwas (Akk.) fragen
از کسی چیزی پرسیدن
Er möchte Sie etwas fragen. Wann kommen Sie?
او میخواهد از شما چیزی بپرسد. کی میآیید؟
2
از خود پرسیدن
فکر کردن
(sich fragen)
مترادف و متضاد
bedenken
nachdenken
sich Gedanken machen
sich überlegen
sich (Akk.) fragen
از خود پرسیدن
1. Ich frage mich, ob das richtig war.
1. به این فکر کردم که آیا درست بوده یا نه.
2. Sie sollten sich fragen, ob es das wert war.
2. آنها باید از خود بپرسید که آیا ارزشش را داشت یا نه.
تصاویر
کلمات نزدیک
fragebogen
frage
frack
frachter
frachtbrief
fragend
fragenkatalog
fragepronomen
fragesatz
fragestellung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان