1 . خواندن (مرغ)
[فعل]

gackern

/ˈɡakɐn/
فعل ناگذر
[گذشته: gackerte] [گذشته: gackerte] [گذشته کامل: gegackert] [فعل کمکی: haben ]

1 خواندن (مرغ) قدقد کردن

  • 1.Enten legen ihre Eier in Stille. Hühner gackern dabei wie verrückt.
    1. اردک‌ها تخم‌های خود را در سکوت می‌گذارند. مرغ‌ها در این هنگام مانند دیوانه‌ها می‌خوانند.
  • 2.Wer gackert, muss auch ein Ei legen.
    2. کسی‌که قدقد کرد باید تخم هم بگذارد. [هر کی خربزه می‌خوره پای لرزش هم می‌شینه]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان