خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غاز
[اسم]
die Gans
/ɡans/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Gänse]
[ملکی: Gans]
1
غاز
1.Bernd kann Gänse und Enten nicht unterscheiden.
1. "برند" نمیتواند غازها را از اردکها تشخیص بدهد. [متمایز بکند.]
2.Eine Gans ist viel größer als eine Ente.
2. یک غاز بسیار بزرگتر از یک اردک است.
تصاویر
کلمات نزدیک
ganove
gangway
gangschaltung
ganggenauigkeit
ganggenau
ganz
ganz ohr sein
ganze
ganztagsschule
gar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان