خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محدودیت سرعت
[اسم]
die Geschwindigkeitsbegrenzung
/ɡəˈʃvɪndɪçkaɪ̯ʦbəˌɡʀɛnʦʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Geschwindigkeitsbegrenzungen]
[ملکی: Geschwindigkeitsbegrenzung]
1
محدودیت سرعت
1.Autofahrer müssen die Geschwindigkeitsbegrenzung einhalten.
1. رانندگان ماشین باید به محدودیت سرعت توجه کنند. [عمل کنند.]
2.Die Geschwindigkeitsbegrenzung wird kaum beachtet.
2. محدودیت سرعت به ندرت مورد توجه قرار میگیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
geschwindigkeit
geschwind
geschwiegen
geschweige
geschwader
geschwindigkeitsbeschränkung
geschwister
geschwollen
geschwommen
geschworen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان