خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یقین
[اسم]
die Gewissheit
/ɡəˈvɪshaɪ̯t/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Gewissheiten]
[ملکی: Gewissheit]
1
یقین
اطمینان
1.Der Anwalt trug seine Argumente mit Gewissheit vor.
1. وکیل استدلالهایش را با اطمینان ارائه کرد.
2.Gewissheit über etwas erlangen
2. درباره چیزی یقین پیدا کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
gewissermaßen
gewissensbisse
gewissenlos
gewissenhaftigkeit
gewissenhaft
gewitter
gewittern
gewitterwolke
gewittrig
gewitzt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان