خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گذرگاه مرزی
[اسم]
der Grenzübergang
/ˈɡʀɛnʦʔyːbɐˌɡaŋ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Grenzübergänge]
[ملکی: Grenzübergang(e)s]
1
گذرگاه مرزی
1.Alle Grenzübergänge wurden geschlossen.
1. همه گذرگاههای مرزی بسته شدهاند.
2.Außerdem wurde der Grenzübergang letztes Jahr erneuert.
2. علاوه بر آن، گذرگاه مرزی سال گذشته نو شدهاست. [نوسازی شدهاست.]
3.Israel kontrolliert auch den Grenzübergang zu Ägypten.
3. رژیم اشغالگر قدس، گذرگاه مرزی مصر را نیز کنترل میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
grenzenlosigkeit
grenzen setzen
grenzen
grenze
gremium
grenzenlos
gretchenfrage
grieche
griechenland
griechisch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان