خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به خصوص
[قید]
insbesondere
/ɪnsbəˈzɔndəʁə/
غیرقابل مقایسه
1
به خصوص
1.Alle Besucher, insbesondere die Kinder, fanden den Clown lustig.
1. همه تماشاگران به خصوص کودکان دلقک را بانمک یافتند.
2.Ich hasse Insekten, insbesondere Wespen.
2. من از حشرات به خصوص زنبورها متنفرم.
تصاویر
کلمات نزدیک
insasse
ins spiel kommen
ins schwarze treffen
ins kalte wasser springen
ins gras beißen
inschrift
insekt
insektenstich
insel
inserat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان