خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نهاد
[اسم]
die Institution
/ɪnstituˈʦi̯oːn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Institutionen]
[ملکی: Institution]
1
نهاد
سازمان، موسسه
1.Er arbeitet bei einer kirchlichen Institution.
1. او در یک نهاد کلیسایی کار میکند.
2.Schule und Polizei sind staatliche Institutionen.
2. مدرسه و پلیس، نهادهای دولتی هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
institut
instinktiv
instinkt
instanz
instandsetzung
institutionalisieren
institutsleiter
instruktion
instrument
instrumentalmusik
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان