خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بینافرهنگی
[صفت]
interkulturell
/ˌɪntɐkʊltuˈʀɛl/
غیرقابل مقایسه
1
بینافرهنگی
1.Der Schüleraustausch förderte die interkulturelle Kommunikation.
1. تبادل دانشآموزان از ارتباطات بینافرهنگی حمایت میکند.
2.Wir haben in der Sprachschule ein interkulturelles Fest gefeiert.
2. ما در مدرسه زبان یک جشن بینافرهنگی گرفتیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
interkulturalität
interjektion
interessiert
interessieren
interessenvertretung
intern
internat
international
internationalismus
internationalität
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان