Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . جایی
[قید]
irgendwo
/ˈɪʁɡn̩tˈvoː/
غیرقابل مقایسه
1
جایی
یک جایی
1.Die Katze ist irgendwo im Wohnzimmer.
1. گربه جایی در اتاق نشیمن است.
2.lrgendwo habe ich meine Brieftasche verloren.
2. من یکجایی کیف بغلیام را گم کردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
irgendwie
irgendwer
irgendwelch
irgendwas
irgendwann
irina
iris
irisch
irland
ironie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان