خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عشق جوانی
[اسم]
die Jugendliebe
/ˈjuːɡn̩tˌliːbə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Jugendlieben]
[ملکی: Jugendliebe]
1
عشق جوانی
1.Er hat nach vielen Jahren seine Jugendliebe wieder getroffen.
1. او بعد از چندین سال دوباره عشق جوانیاش را ملاقات کرد.
2.Sie war eine seiner Jugendlieben.
2. او یکی از عشقهای جوانیاش بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
jugendliche
jugendlich
jugendkultur
jugendherberge
jugend
jugendzentrum
jugoslawe
jugoslawien
jugoslawisch
juhu
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان