خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرد کردن
[فعل]
kühlen
/ˈkyːlən/
فعل گذرا
[گذشته: kühlte]
[گذشته: kühlte]
[گذشته کامل: gekühlt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
سرد کردن
خنک کردن
1.Sie kühlten den überhitzten Motor mit Wasser.
1. آنها موتور داغکرده را با آب خنک کردند.
2.Wir sollten die Getränke kühlen.
2. ما باید نوشیدنیها را سرد میکردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
kühle
kühlcontainer
kühl
küchentisch
küchenschrank
kühler
kühlerhaube
kühlschrank
kühlung
kühlwasser
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان