خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ضمانت
[اسم]
die Kaution
/kaʊ̯ˈʦi̯oːn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Kautionen]
[ملکی: Kaution]
1
ضمانت
پیشپرداخت خانه (به عنوان ضمانت اجاره)
1.die Rückzahlung der Kaution
1. بازپرداخت پیشپرداخت خانه
2.Wir kriegen 10 Prozent von der Kaution.
2. ما 10 درصد از پول ضمانت را میگیریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
kautabak
kausal
kaum
kaulquappe
kaukasus
kautschuk
kauz
kavalier
kavaliersdelikt
kavallerie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان