خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیانو
[اسم]
das Klavier
/klaˈviːɐ̯/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Klaviere]
[ملکی: Klavier(e)s]
1
پیانو
1.Als Kind habe ich Klavierunterricht gehabt.
1. من از بچگی آموزش پیانو داشتم. [پیانو یاد میگرفتم.]
2.Meine Tochter möchte Klavier spielen lernen.
2. دختر من میخواهد نواختن پیانو را یاد بگیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
klausur
klausel
klause
klaus
klauen
klavierspielen
klebeband
klebefolie
kleben
kleber
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان