خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرماندهی چیزی را بر عهده داشتن
2 . (اعزام کردن (به
3 . امرونهی کردن
[فعل]
kommandieren
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
1
فرماندهی چیزی را بر عهده داشتن
2
(اعزام کردن (به
(فرستادن (به
3
امرونهی کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
kommandeur
kommandant
komma
komitee
komisch
kommando
kommastelle
kommen
kommen aus ...
kommen sie in ... tagen wieder.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان