خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دروغ گفتن
[فعل]
lügen
/ˈlyːɡən/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته: log]
[گذشته: log]
[گذشته کامل: gelogen]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
دروغ گفتن
1.Du bist doch gar nicht krank. Warum lügst du?
1. تو که اصلا مریض نیستی. چرا دروغ میگویی؟
2.Du sollst nicht lügen.
2. تو نباید دروغ بگویی.
3.Glaube ihm nicht, er lügt. Was er sagt, ist falsch.
3. باورش نکن، او دروغ میگوید. چیزی که او میگوید غلط است.
تصاویر
کلمات نزدیک
lüge
lüften
lücke
löwe
lötzinn
lügner
lümmel
lüneburg
maastricht
machart
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان