خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زنده
[صفت]
lebend
/ˈleːbənt/
غیرقابل مقایسه
1
زنده
1.Der Fahrer verließ das Fahrzeug lebend.
1. راننده از وسیله نقلیه زنده بیرون آمد.
2.Französisch und Spanisch sind lebende Sprachen.
2. فرانسوی و اسپانیایی زبانهای زندهای هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
leben
leasen
lea
ldee
lackierer
lebendig
lebendigkeit
lebensabschnitt
lebensart
lebensaufgabe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان