خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اخطار
[اسم]
die Mahnung
/ˈmaːnʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Mahnungen]
[ملکی: Mahnung]
1
اخطار
مترادف و متضاد
warnung
1.Er reagierte auf keine Mahnung.
1. او به هیچ اخطاری واکنش نشان نمیداد.
2.Wenn du die Rechnung nicht pünktlich bezahlst, bekommst du eine Mahnung.
2. اگر قبض را بهموقع پرداخت نکنی، یک اخطار دریافت میکنی.
تصاویر
کلمات نزدیک
mahnen
mahlzeit
mahlen
mahl
mahagoni
mai
mail-adresse
mailen
mailserver
main
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان