خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مخلوط کردن
[فعل]
mischen
/ˈmɪʃən/
فعل گذرا
[گذشته: mischte]
[گذشته: mischte]
[گذشته کامل: gemischt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
مخلوط کردن
قاطی کردن
1.Ich mische den Saft immer mit etwas Wasser.
1. من همیشه آبمیوه را با کمی آب مخلوط میکنم.
2.Ich mische die Karten.
2. من کارتها را قاطی میکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
mirabelle
mir tun ... weh.
mir ist schwindelig.
mir
minutiös
mischfarbe
mischling
mischmasch
mischpult
mischung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان