خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دلتنگ شدن
[فعل]
missen
/ˈmɪsn̩/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: misste]
[گذشته: misste]
[گذشته کامل: gemisst]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
دلتنگ شدن
از دست دادن
1.Ich will ihn nicht missen.
1. من دلم برایش تنگ نمیشود.
2.Ich will nicht eine Erfahrung missen.
2. من نمیخواهم یک تجربه را از دست بدهم.
تصاویر
کلمات نزدیک
missbrauchen
missbrauch
missbilligung
missbilligen
missachten
misserfolg
missetat
missfallen
missgeschick
missglücken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان