1 . مرتب
[صفت]

ordentlich

/ˈɔʁdəntlɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: ordentlicher] [حالت عالی: ordentlichsten]

1 مرتب منظم

  • 1.Auf seinem Schreibtisch sieht es immer sehr ordentlich aus.
    1. روی میز تحریر او همیشه خیلی منظم به نظر می‌رسد.
  • 2.Dein Zimmer ist ja heute so ordentlich.
    2. اتاقت امروز خیلی مرتب است.
  • 3.Mein Bruder ist ein sehr ordentlicher Mensch.
    3. برادر من انسان خیلی منظمی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان