خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نمایه
2 . نیمرخ
[اسم]
das Profil
/pʀoˈfiːl/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Profile]
[ملکی: Profils]
1
نمایه
پروفایل
1.Der Bewerber hat ein ideales Profil für die Position.
1. متقاضی، یک پروفایل ایدهآل برای جایگاه دارد.
2.Ich halte mein Profil in sozialen Netzwerken gerne aktuell.
2. من نمایه خود در شبکههای اجتماعی را بهروز نگاه میدارم.
2
نیمرخ
1.Es ist Profil eines Mannes auf einem Gemälde.
1. این نیمرخ یک مرد بر روی یک تابلو است.
تصاویر
کلمات نزدیک
profifußballer
profi-händler
profi
professur
professor
profisportler
profit
profitieren
profund
prognose
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان