1 . پیش‌بینی کردن
[فعل]

prognostizieren

/pʁoɡnɔstiˈt͡siːʁən/
فعل گذرا
[گذشته: prognostizierte] [گذشته: prognostizierte] [گذشته کامل: prognostiziert] [فعل کمکی: haben ]

1 پیش‌بینی کردن

مترادف و متضاد voraussagen vorhersagen
  • 1.Experten prognostizieren eine Zunahme des Energiebedarfs.
    1. کارشناسان افزایش نیاز به انرژی را پیش‌بینی می‌کنند.
  • 2.Fachleute prognostizieren für nächstes Jahr eine positive wirtschaftliche Entwicklung.
    2. متخصصین برای سال آینده یک رشد اقتصادی مثبت پیش‌بینی می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان