خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . از وسط
2 . مایل
[قید]
quer
/kveːɐ̯/
غیرقابل مقایسه
1
از وسط
از میان
1.Ich muss zu meiner Arbeit quer durch die ganze Stadt fahren.
1. من باید برای رفتن سر کار دقیقا از وسط تمام شهر رد بشوم.
2
مایل
کج
1.Der Bus stand quer auf der Straße.
1. اتوبوس به صورت مایل در خیابان قرار داشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
quengeln
quellwasser
quellenangabe
quellen
quelle
quere
querstraße
querulant
quetschen
quetschung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان