خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قسط
[اسم]
die Rate
/ˈʀaːtə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Raten]
[ملکی: Rate]
1
قسط
1.Er hatte jede Rate seines Kredites bezahlt.
1. او هر قسط وامش را پرداخت.
2.Wir haben für das Auto in drei Raten bezahlt.
2. ما ماشین را در سه قسط پرداختیم.
3.Wir müssen jeden Monat eine geringe Rate abzahlen.
3. ما باید هرماه قسط اندکی را بپردازیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
rat
rasur
raststätte
rastlosigkeit
raster
raten
ratenzahlung
ratespiel
ratgeber
rathaus
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان