خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رستوران
[اسم]
das Restaurant
/ˌʁɛstoˈʁãː/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Restaurants]
[ملکی: Restaurants]
1
رستوران
1.Er geht zum Essen oft ins Restaurant.
1. او برای غذاخوردن معمولاً به رستوران میرود.
2.Wir essen heute in einem Restaurant.
2. ما امروز در یک رستوران غذا میخوریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
restalkohol
rest
ressourcen
ressource
ressort
restaurantfachmann
restaurator
restaurieren
restlich
restlos
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان