خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نجات
[اسم]
die Rettung
/ˈʀɛtʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: rettungen]
[ملکی: rettung]
1
نجات
1.Die Rettung kam für die vermissten Seeleute in letzter Sekunde.
1. برای افراد گمشده در دریا، نجات در آخرین ثانیهها آمد.
2.Gut dass Du mir hilfst, das ist meine Rettung.
2. چقدر خوب که تو به من کمک میکنی، این نجات من است.
تصاویر
کلمات نزدیک
rettich
retter
retten
retrospektive
retour
rettungsassistent
rettungsdienst
rettungsgasse
rettungskurs
rettungswagen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان