خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لباس خواب
[اسم]
der Schlafanzug
/ˈʃlaːf anˌtsuːk/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Schlafanzüge]
[ملکی: Schlafanzug(e)s]
1
لباس خواب
1.Ins Krankenhaus bekam ich meinen blauen Schlafanzug mit.
1. من لباس خواب ابی ام را همراهم به بیمارستان بردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
schlaf
schlacke
schlachtvieh
schlachtung
schlachterei
schlafen
schlafen gehen
schlaff
schlafsack
schlafsofa
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان