1 . برف
[اسم]

der Schnee

/ʃneː/
غیرقابل شمارش مذکر
[ملکی: Schnees]

1 برف

  • 1.Im Februar gibt es oft viel Schnee.
    1. در فوریه معمولاً برف زیادی هست [برف زیادی می‌بارد].
  • 2.Zum Skifahren gibt es leider nicht genug Schnee.
    2. متأسفانه برف کافی برای اسکی‌کردن وجود ندارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان