خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برف باریدن
[فعل]
schneien
/ˈʃnaɪən/
فعل ناگذر
[گذشته: schneite]
[گذشته: schneite]
[گذشته کامل: geschneit]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
برف باریدن
برف آمدن
1.Morgen schneit es.
1. فردا برف میبارد.
2.Seit zwei Stunden schneit es.
2. دو ساعت است که دارد برف میبارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
schneidezahn
schneidern
schneidermeister
schneiderei
schneider
schnell
schnellen
schnelligkeit
schnellstens
schnepfe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان